مرکز خبرنگاری تحقیقی پیک
کابل ــ ۲۶ دلو ۱۳۹۸
گزارشگر: شاهمحمود اندیشور
«روزیکه بینان بهخانه بروم، زیاد جگرخون میشوم.»
غرورش اجازه نمیدهد که دست به گدایی بزند. ۱۰۰ افغانی پول پساندازش را بُرس و رنگ بوت خریده و در پیادهروی صبح تاشام مینشیند و با رنگ و پالش کردنِ بوتهای مردم، روزانه بیشتر یا کمتر از ۱۰۰ افغانی را بهدست آورده و با گرفتنِ پنجتا نان بهسوی خانه میرَود.
نازیهی ۱۲ ساله، یک خواهر و یک برادر کوچکتر از خود و یک مادر بیمار دارد. پساز مرگ پدرش، از سه سال بهاینسو با همین کار کنارجاده، نفقهی خانوادهی پنجنفری و کرایه خانه را بردوش میکشد.
او همهروزه حتا درهمین روزهای سرد زمستان، از سر کوتل تا گولایی حصه اول خیرخانه پای پیاده میآید و در گوشهای از پیادهرو کنارجاده در انتظار عابرانی مینشیند که با رنگ و پالشکردنِ بوتهای شان ۱۰و۲۰ افغانی کمایی کند.
با گلوی پُر از بُغض و درد بههر پرسش خبرنگار پَیک پاسخ میدهد:
«تا که پدرجانم زنده بود مکتب میرفتم، زیاد آرزوداشتم که درس بخوانم و درآینده یک داکتر شوم …»
اشک در چشمانش حلقه میزند و از نگاهش بهخوبی خوانده میشود که چه زخمی از آرزویش در سینه دارد و چگونه با چه غیرت و شهامتی با جَور روزگار، پنجه نرم میکند.
بهگفتهی خودش، امروز «نان پیداکردن» برایش مهمتر از «درس خواندن» است.
از یکسو بیپدری، بیماری و ناتوانی مادرش، ازسوی دیگر سرپرستی خواهر و برادر ۷و۹ سالهاش، کرایه خانه و آبونان و لباس و بخاری و گازوبرق و… مسوولیتیکه مانند یک مرد خانواده، از سه سال بهاینسو بدون خستهگی و ناامیدی، جوانمردانه بر شانه میکشد و آهی نمیکشد.
اگرچه نمیخواهد عکسی از او برداشته شود؛ اما پس از اصرار و اطمینان ازسوی خبرنگار پَیک، میگوید:
«مه خو از مکتب ماندم، ولی تا که میتانم کار میکنم که خوارک و بیادرکم درس بخوانن …»
نازیه، باشندهی اصلی ولسوالی شکردرهی کابل است و سه سال پیش، بهدلیل فقر اقتصادی هنگامیکه به منطقهی سرکوتل ناحیه هفدهم شهر کابل کوچیدند، پساز چندروزی پدرش را دراثر بیماری سرطان قلب ازدست داد و مادرش نیز که بیماری شکر دارد، توانِ کار و درمان را ندارد.
عاجزانه از خداوند”ج” صلح و امن در وطن آرزو میکند و از دولتمردان و ثروتمندان میخواهد که بر مسوولیت هایشان توجه کرده و به نیازمندان هم بیاندیشند.
نیازمندانیکه شمارشان در فقیرترین و ناامنترین پایتخت کشورهای جهان امروز (کابل)، روزتاروز روبه افزایشاست.
بربنیاد گزارشهای رسانههای ملی و جهانی، کمتراز دو میلیون کودک بهدلایل گوناگون در سراسر افغانستان، مشغول کار شاق و رویبازاراند و از رفتن به مکتب و دیگر نیازمندیهای رفاه اجتماعی و اقتصادی نیز، محروم هستند.
وزارت کاروامور اجتماعی کشور، بیشاز یک دهه بهاینسو در برخیاز گزارشها و نشستهای رسانهای، اعلام کردهاست که بیشتر از ۵۰هزار کودک در جادههای شهر کابل، کاروبار و دستفروشی میکنند. اما اینکه چه تدبیری برای تغییر در زندگی کودکانی مانند «نازیه» در دستور کار و مسوولیتهای وظیفویشان دارند، سخنگویشان بهتماسهای پَیهم خبرنگار پَیک پاسخ نداد.
بااینحال، کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در تازهترین گزارش سالانهاش، گفتهاست که در حالحاضر ۵۶،۲ درصد مردم زیر خط فقر قرار داشته و ۳۶،۳ درصد خانوادهها در هفته بیشتر از هفتبار، تنها نان خشک ساده با چای در وعدههای غذایی چاشت و شام خود دارند.
بربنیاد اینگزارش، اینخانوادهها حتا توان تهیهی غذای ساده از غلهها و سبزیها را در هر شبانهروز ندارند.
اینکمیسیون از دولت میخواهد که برای ازبین بردنِ فقر و گرسنهگی، برنامههای وسیع در زمینهی توسعهی کشاورزی و مالداری و همچنان برنامههای موثری را در زمینهی کار آفرینی و کاهش بیکاری، تهیه و تطبیق کند.
بهباور شرفالدین عظیمی روانشناس و آگاه مسایل اجتماعی، کودکانیکه بههر دلیلی از آموزش، حمایت و شفقت پدرومادر محروماند و افزونبراین با زندگی دشواری دستوپنجه نرم میکنند، از نظر ذهنی، دچار آشفتهگی و افسردگی و از نظر عاطفی، حسود و عقدهیی میرویند.