نزدیک به ۹۰ درصد از دانشآموزانِ مکتبهای شهر کابل، با خشونتهای گوناگونِ فزیکی و روانی روبهرو اند.
یک نظرپرسی مرکز خبرنگاری تحقیقی پیک نشان میدهد که بیشتراز ۲۰ درصد این دانشآموزان از اثر خشونتهای فزیکی، زخمی میشوند، ۱۴ درصد آنها مبتلا به بیماریهای روانی و ۱۶ درصد دیگر، مجبور به ترکِ مکتب میشوند.
این نظرپُرسی دربارهی میزان خشونت در مکتبهای پایتخت بهگونهی رودررو با ۶۶۰ تن انجام شده است. ازین میان ۵۰۵ دانشآموزِ پسر و دختر و ۱۵۵ تن دیگر، شامل والدین، آموزگاران و شهروندان عادی میباشند.
این نظر پرسی در ۴۰ مکتب دخترانه و پسرانهی دولتی، خصوصی و مدرسههای دینی در ۱۷ ناحیه شهرکابل، اجرا شده است.
دانشآموزانی که به پرسشهای این نظرپرسی پاسخ دادهاند، از صنف اول تا دوازدهم، بینِ هفت تا هژده سال عمر دارند. ۵۷ درصد این پاسخ دهندهها دختران و ۴۳ درصد پسران اند.
یافتههای نظرپُرسی
بزرگترین عنوان خشونت را درین نظرسنجی، «لت وکوب» رقم زدهاست. چنانچه از هر چهار کودکِ مکتبی درین نظرسنجی، سه تنِ آنان گفتهاند که بیشتراز یکبار ازسوی آموزگارانشان، «شلاق» خوردهاند.
شکنجه، آزارواذیت جنسی، تهدید به مرگ، تنبیه، دشنام، تحقیر، ناکام ساختن اجباری و اخراج اجباری، از دیگر موارد خشونت درین نظرسنجی، از سوی دانشآموزان شمرده شدهاند.
شش درصد ازین دانشآموزان در گفتوگو با خبرنگاران پیک، از بدرفتاری و آزار جنسی توسط آموزگاران، همصنفان و ملای مسجد سخن گفته و تنها دو تن ازین میان گفتهاند که گواه ترکِ مکتب همصنفان خود بهدلیل آزار و تجاوزجنسی بودهاند.
تهدید بهمرگ و حمل و استعمالِ جنگافزار گرم و سرد (چاقو، برچه، بوکسپنجه، تفنگچه) توسطِ برخیاز دانشآموزان در برابر همصنفان و همسالان مکتبی و حتا در برابر آموزگاران؛ نوعی دیگر از خشونتهای در برخیاز مکتبهای شهر کابل بهشمار رفتهاست. چنانکه برخیاز دانشآموزان و آموزگارانِ لیسه حبیبیه شهرکابل به خبرنگار پیک، گفتهاند که حالا در مکتبهم، از امنیت و مصوونیت مالیوجانی برخوردار نیستند. ده درصد از پاسخ دهندههای این نظرسنجی گفتهاند که بیشتر از یک بارتهدید بهمرگ شدهاند.
یافتههای این نظرپُرسی نشان میدهد که آموزگارِان، همصنفان و ملازمان به ترتیب از بزرگترین عاملان خشونت فزیکی و روانی در برابر کودکان در داخل مکتب خوانده شدهاند.
اما اینکه دانشآموزان چندبار مورد خشونت در مکتب و مدارس قرار گرفتهاند؛ بربنیاد یافتههای این نظرپُرسی ۲۹درصد از دانشآموزان گفتهاند که دستِکم یکبار و ۵۸ درصد گفتهاند بیشتراز یکبار در مکتب مورد خشونت قرار گرفتهاند. ۵ درصد از خشونتِ همهروزه سخن گفته و تنها یکی از ده دانشآموز، گفته که هرگز با خشونت روبهرو نشدهاست.
دانشآموزان که در این نظر پرسی شرکت کرده اند دلایل گوناگونی را از سوی عاملانِ خشونت در برابرشان عنوان کردهاند.
افزون بردلایلی مانند شوخی، نافرمانی، انجام نادن کارخانگی ، غیرحاضری، آزارواذیت همصنفان و نهپرداختنِ فیس (درمکتبهای خصوصی)، یکی از سه دانشآموز در گفتوگو با خبرنگار پیک گفتهاست که حتا بدونِ هیچ دلیلی از سوی آموزگارانشان مورد خشونت قرار گرفتهاند.
تأثیرگذاری خشونتها
نتایج این نظرپرسی نشان میدهد که میزان تأثیرگذاری خشونتها در نهادهای آموزشی بر جسم و روانِ کودکان مکتبی، بهحدیاست که از هر دو کودکِ مکتبی در پایتخت کشور، یکی آن بهدلیلِ خشونتهای تحمیلی متأثر یا متضرر شدهاست.
برجستهترین آمار تأثیرگذاری و پیامدهای منفی خشونت بر جسم و روان کودکان مکتبی درین نظرسنجی، ۲۱ درصد زخمی، ۱۶درصد ترکِ مکتب و ۱۴درصد بیمار روانی عنوان شدهاند.
احمد سمیر ۱۲ ساله باشنده ناحیه ۱۷ شهر کابل، همه روزه در چهارراه سرای شمالی مصروف دستفروشی است. او که بهگفتهی خودش، از دو سال بهاینسو درس و مکتب را ترک نموده و برای پیداکردنِ یک لقمه نان و کمک به خانوادهی خود کار میکند. میگوید:
«بهغیراز بینظمی، لتوکوب و دشنامزدن، چیزی در مکتب ما نبود، فعلن همین صد یا دوصد روپه حلال که پیدا میکنم، بهتر ازآن روزگمی های مکتب است.»
یکی از تازهترین موارد خشونت در برابر دانشآموزان مسیحالله ۱۶ساله دانشآموز صنف دهم لیسه حبیبیه است. او یک ماه پیش هنگامیکه از مکتب بیرون میشود، ازسوی دوتن همسالانِش با ضرب چاقو زخمی میشود.
مسیح در حالیکه هنوز زخمهای بدناش بهبود نیافته و درخانه بستری است، به خبرنگار پیک گفت:
«تا یک سال پیشهم، حداقل دو سهتا پولیس شبوروز دهنِ دروازه مکتب پَیره و تلاشی داشتن، حالی حتا کسی نیست که پرسان کنه؛ کِیاستی، کجا میری؟ حتا پودری و انتحاریهم میتانه رفتوآمد کُنه…»
عبدلمنان آمرکنترول منطقوی حوزه هفتم پولیس کابل میگوید که پرسونلِ کافی برای تأمین امنیت این مکتب دراختیار ندارند.
برخی دیگراز آموزگاران و دانشآموزانِ لیسه حبیبیه به دلیل تهدیدهای احتمالی، بدون افشای هویتشان بهخبرنگار پیک گفتهاند که یک دانشآموز صنف دهم این مکتب بهنام ابراهیم که خودرا از وابستهگان یک رهبر جهادی معرفی میکند، یک ماه پیش ضمنِ فیرهای پراگنده با تفنگچه در صحن مکتب، چندین تن از دانشآموزان را تهدید بهمرگ نمودهاست.
اما مدیر مکتب و مسوولان حوزه هفتم پولیس کابل از این موضوع اظهار بیخبری نموده، میگویند که هیچ فیری توسط هیچ فردی در داخل مکتب صورت نگرفته و در پیوند با این موضوع، کسی شناسایی یا بازداشت هم نشدهاست.
رسیدگی بهخشونتها
رسیدگی به شکایتهای خشونت، بخش دیگری از پرسشهای این نظرسنجی است. کودکانی که مورد خشونتهای فزیکی و روانی قرار گرفتهاند، در پاسخ بهاین پرسش که آیا بهخاطر رفع خشونت از سوی همصنفان، آموزگاران و دیگران، به جایی یا مرجعی شکایت رسمی یا شفاهی کردهاند یا نه؟
درین میان، ۸۵ درصد از دانشآموزان گفتهاند؛ از ترسِ اینکه مبادا ناکام نشوند و یا خشونت در برابرشان دوبرابر شود، هرگز به هیچ مرجعی شکایت نکردهاند. اما ۱۵ درصد دیگر گفتهاند که بهدلیل خشونت از سوی همصنفان و آموزگاران، بارها به ادارهی مکتب و خانوادههای شان شکایت نمودهاند؛ اما رسیدگی درست از سوی اداره مکتب صورت نگرفتهاست.
هرچند مادهی ۳۹ قانون معارف افغانستان تصریح نموده که «هرنوع تعذیب جسمی و روحی شاگردان، حتا بهمنظور تأدیب و اصلاح آنها ممنوع میباشد. متخلفین مطابق بهاحکام قانون ورد تعقیب عدلی قرار میگیرند.» اما کمرنگی حاکمیت قانون و قانونستیزی درکشور سبب شده تا بسیاری از متخلفین از پیگرد قانون در امان مانده و به خشونت و خلافورزی ادامه دهند.
در حالیکه دولت افغانستان ۲۳ سال پیش بهعضویت کنوانسیون جهانی حقوق کودک پیوسته بود؛ اما بهتازهگی وزارت عدلیه کشور، مسودهی قانون حمایت از کودک را در ۱۶ فصل و ۱۰۸ ماده، آماده کردهاست. این قانون، مسوولیتها و مکلفیتهای همه نهادهای مسوول دولت و جامعهی مدمنی و همچنان، چگونگی رسیدگی به قضایای خشونت در برابر کودکان را مشخص نموده؛ اما هنوز به تصویب شورای ملی نرسیدهاست. وزارت عدلیه کشور از ارایه کاپی مسودهی این قانون بهخبرنگار پیک، خودداری کرد.
قربانعلی حکمت آگاه امور جامعهشناسی، بهاین باوراست که ادامهی خشونتها در برابر نسل امروز کشور، پیامدهای خطرناک را در پیشرُو خواهد داشت و این مسوولیت ویژهی خانوادهها و وزارت معارف کشوراست که برای جلوگیری ازآن، دست بهکار شوند.
بااینحال وزارت معارف کشور با تأیید یافتههای این نظرپرسی ، میپذیرد که در کار خشونتزدایی و اصلاح نظام معارف کشور، ناتوان بودهاست. محمد کبیر حقمل رییس نشرات این وزارت میگوید: «تعلیم، از مکلفیتهای وزارت معارفاست؛ اما تربیه از مسوولیتهای مهمِ خانوادههاست که بدون همکاری و همآهنگی میان این دو، مبارزه با پدیدهی خشونت و تربیه سالم اطفال، ناممکن است.»